زهر
نویسه گردانی:
ZHR
زهر. [ زَ] (ع اِ) ج ِ زَهْرة. شکوفه ٔ درخت . (دهار). شکوفه . (ملخص اللغات حسن خطیب ). ازهار. جج ، ازاهیر. (از منتهی الارب ). شکوفه ٔ همه ٔ گیاهان . مفرد آن زهرة. ج ، اَزْهار. جج ، اَزاهِر. (از اقرب الموارد). شکوفه و خوشه .ج ، اَزْهار. (آنندراج ). ج ِ زَهَرة و زَهْرة. || زهرالحجر؛ سبزه ای که در روی سنگی بندد. || گیاهی که آنرا لیخن نامند. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
وادی ضهر. [ ی ِ ض َ ] (اِخ ) موضعی است در یمن که دارای معادن آهن و نقره است . (الجماهر بیرونی ص 270).