گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زهر نویسه گردانی: ZHR زهر. [ زُ هََ ] (ع اِ) سه شب از اول ماه مانند غرر ۞ . (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی زهر هلاءال این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. زهر خوراندن زهر خوراندن . [ زَ خوَ / خ ُ دَ ] (مص مرکب ) زهر خورانیدن . به کسی زهر دادن . شخصی را وادار به نوشیدن سم کردن . (فرهنگ فارسی معین ). زهر مار کردن زهر مار کردن . [ زَ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خوردن چیزی غیرمرغوب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلمه ٔ اهرمنی بمعنی خوردن .(یادداشت بخط مرحوم دهخد... ضهر ضهر. [ ض َ ] (ع اِ) کَشَف . (منتهی الارب ). سنگپشت . لاک پشت . سلحفاة. (فهرست مخزن الادویه ). || سر کوه . || نوعی است از سنگ در کوه مخالف ... ظهر ظهر. [ ظَ ] (ع اِ) پُشت . ضدّ بَطن . ج ، اَظْهُر، ظُهور،ظُهران . || چارپای بارکش . || ستور برنشست . و منه : لِص ﱡ عادی ظَهر؛ یعنی درآمد در شتر... ظهر ظهر. [ ظَ ] (ع مص ) مبتلی به درد پشت شدن . دردمند شدن پشت . (تاج المصادر بیهقی ). || بر جای بلند شدن . || دست یافتن . || آشکار شدن . (زو... ظهر ظهر. [ ظَ هَِ ] (ع ص ) دردگن پُشت . مبتلی به پشت درد.رجل ٌ ظَهر؛ مردی که پشتش درد کند. (مهذب الاسماء). ظهر ظهر. [ ظَ هََ ] (ع اِ) درد پشت . پشت درد. ظهر ظهر. [ ظُ ] (ع اِ) پس از زوال آفتاب . ظاهِرة. گرمگاه . چاشت . نیم روز. پیشین . مقابل ضحی که نیم چاشت است .- صلوةالظهر ؛ نماز پیشین . ظهر ظهر. [ ظَ ] (اِخ ) جایگاهی است و بدانجا وقعه ای بوده است میان عمروبن تمیم و بنی حنیفه . (معجم البلدان ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود