اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زهری

نویسه گردانی: ZHRY
زهری . [ زُ ] ۞ (اِخ ) محمدبن مسلم بن عبیداﷲ، معروف به ابن شهاب ، مکنی به ابوبکر، از بنی زهره . تابعی و محدث مشهور (51 - 124 هَ . ق .). وی ده تن از صحابه را دیدار کرد و قریب 2000 حدیث از آنان و گروهی کثیر از زن و مرد اشراف و موالی فراگرفته و نخستین کس است که حدیث را تدوین کرده . او در شام سکونت داشت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ابن شهاب در همین لغت نامه و اعلام زرکلی ج 2 ص 988 و عقد الفرید و عیون الاخبار و سیرة عمربن عبدالعزیز و تاریخ گزیده شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عمر زهری . [ ع ُم َ رِ زُ ] (اِخ ) ابن سعد. رجوع به عمر مدنی شود.
دره زهری . [ دَرْ رَ ؟ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه شیراز به جهرم میان سنان و کپه سنگی در، واقع در 170هزارگزی شیراز. (یادداشت مرحوم دهخدا).
علی زهری . [ ع َ ی ِ زُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی مدنی نقشبندی حنفی . ملقب به اکمل الدین . رجوع به علی شروانی شود.
علی زهری . [ ع َ ی ِ زُ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالرحمان بن احمدبن عبدالرحمان بن یعیش زهری باجی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی باجی شود.
علی زهری . [ ع َ ی ِ زُ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی زهری شروانی مدنی حنفی . رجوع به علی شروانی شود.
قاسم زهری . [ س ِ م ِ زُ هََ ] (اِخ ) رجوع به قاسم بن صفوان شود.
کاتب زهری . [ ت ِ ب ِ زُ هََ ] (اِخ ) محمدبن سعد مکنی به ابوعبداﷲ. رجوع به نام ابن سعد و ابوعبداﷲ محمد و ریحانة الادب ج 3 ص 333 شود.
انجبار زهری (Antiaris toxicariahk) درختی است ازخانواده توت و انجیر ، Moraceae و به همین علت می تواند در فارسی انجیر یا توت زهرناک هم نام گیرد. این تنه...
ابواسحاق زهری . [ اَ اِ ق ِ زُ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن سعد زهری ... شود.
ابراهیم بن سعد زهری . [ اِ م ِ ن ِ س َ دِ زُ ] (اِخ ) مکنی به ابواسحاق . از مشاهیرعلماء و محدثین . وفات او به سال 180 هَ .ق . است .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.