اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زیاده کردن

نویسه گردانی: ZYADH KRDN
زیاده کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) افزودن . ازدیاد. تکثیر. بسیار کردن . فزودن . علاوه کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). افزودن و اضافه کردن و علاوه نمودن . (ناظم الاطباء). معروف است . (غیاث ) : دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیاده کند. (گلستان ).
نگار من چو درآید به خنده ٔ نمکین
نمک زیاده کند بر جراحت ریشان .

سعدی (گلستان ).


|| کنایه از کم کردن . (غیاث ). رجوع به ترکیب بعد شود.
- زیاده کردن خوان ؛ معروف . (آنندراج ).
- || در اصطلاحات ، کنایه از کم کردن . (آنندراج ) :
ترک ما کرد خواجه از دولت
دولتش را خدا زیاده کند ۞ .

مخلص کاشی (از آنندراج ).


خوان وصال دوست نعیمی است جاودان
بر ما مساز کم به رقیبان زیاده کن ۞ .

؟ (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خوان زیاده کردن . [ خوا / خا دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خوان برداشتن . (آنندراج ) : خوان وصال دوست نعیمی است جاودان بر ما مساز کم برقیبان ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.