اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زیاده گوی

نویسه گردانی: ZYADH GWY
زیاده گوی . [ دَ / دِ ] (نف مرکب ) پرحرف . فراوان گوی . که سخن را به درازا کشد :
نوش لب زان منش که خوی بود
زن به دوران زیاده گوی بود.

نظامی .


از حیرت آن جواب چون نوش
شد زید زیاده گوی خاموش .

نظامی .


کای زید سخن زیاده کردی
بگذر که زیاده گوی مردی .

نظامی .


رجوع به ماده ٔ بعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.