زیان
نویسه گردانی:
ZYAN
زیان . (اِمص ) زندگانی کردن . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). زیستن . (ناظم الاطباء). || (نف ) زینده و زندگانی کننده . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ فارسی معین ). زیست کننده . (ناظم الاطباء). اسم فاعل از زیستن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : زردشت را گفتند جانور چند نوع است ؟... گفت : «زیانی گویا و زیانی گویامیرا و زیانی میرا». رجوع شود به قابوسنامه به اهتمام نفیسی ص 71 با مقابله ٔ عبارتی از قابوسنامه بقلم نگارنده ... (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به مجله ٔ یغما سال اول شماره ٔ 4 صص 180 - 185 شود. || زندگی دهنده . (فرهنگ رشیدی ). به همه ٔ معانی رجوع به ترکیبهای این کلمه شود.
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
زیان افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) آسیب رسیدن . به گزند و ضرر دوچار شدن : شور عشق تو در جهان افتادبی دلان را بجان زیان افتاد. خاقانی .مایه ٔ...
زیان رسانیدن . [ رَ / رِ دَ] (مص مرکب ) زیان رساندن . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ضیان . [ ض َی ْ یا ] (ع اِ) ۞ گیاهی است از جنس پیچک و زینتی است .
ظیان . [ ظَی ْ یا ] (ع اِ) ۞ سپرم بیاوانی . (مهذب الاسماء). یاسمین دشتی . یاسمین برّی . یاسمن زرد. یاسمین البر. قلیماطس . و داود ضریر انطاکی ...
ضیأن . [ ض َ ءَ ] (ع ص ) تصحیف ضیأب . (منتهی الارب ). لغتی در ضیأب نه تصحیف آن . (تاج العروس ).