زیان رسیدن . [ رَ
/ رِ دَ ] (مص مرکب ) آسیب و گزند رسیدن بر کسی یا چیزی
: شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باک
کز گرم و سرد لاله و گل را رسد زیان .
خاقانی .
نشره ٔ من مدح امام است و بس
تا نرسد ز اهرمنانم زیان .
خاقانی .
انباشت شاه معده ٔ آب روان به خاک
تا کم رسد به مرکز خاکی زیان آب .
خاقانی .
|| خسارت و ضرر رسیدن
: آنکه زیان می رسد از وی به خلق
فهم ندارد که زیان می کند.
خاقانی .
رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود.