زیب . (اِخ ) در لغت فرس اسدی چ اقبال این کلمه بدین صورت معنی شده : خسرو نوشادست در روم نوشیروان شاهش کرد. فردوسی گوید
: شد از زیب خسرو چو خرم بهار (کذا)
بهشتی پر از رنگ و روی بهار (کذا).
(لغت فرس ص 33).
این معنی نه تنها در لغت فرس اسدی چ پاول هرن وچ دبیرسیاقی نیامده است بلکه تردیدی نیست که «زیب خسرو» یک کلمه و آن شهری است که بدستور انوشیروان ساخته شده و در اینجا نادرست خوانده و معنی شده است . رجوع به زیب خسرو شود.