اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زیبا شدن

نویسه گردانی: ZYBA ŠDN
زیبا شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نیکو و خوب شدن :
زیبا به دین شودت جهان زیرا
زیبا به پر تیز شود شاهین .

ناصرخسرو.


زیبا به دین شده ست ترا دنیا
آن را بجو اگرت بباید این .

ناصرخسرو.


|| جمیل و آراسته شدن :
زندان تو آمد بسزا این تن و زندان
زیبا نشود ۞ گرچه بپوشند به دیبا.

ناصرخسرو.


زیبا به علم شو که نه زیبایست
آنکس که او به دیبا زیبا شد.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.