زید
نویسه گردانی:
ZYD
زید. [ زَ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی . خواندمیر آرد: اولاد ذکور امام حسن رضی اﷲ عنه به روایت اکثر مورخان پانزده نفر بوده اند و اسامی شریف ایشان اینست : حسن زید... زیدبن الحسن و... که مادر ایشان ام بشر بنت ابی مسعود عقبةبن عمرو الخزرجیه بود... و به اتفاق علماء علم انساب از زیدبن حسن و... نسل مانده و سایر اولاد امجاد آن حضرت عقب ندارند. اما زیدبن الحسن علیه السلام بسیار جلیل القدر و کریم الطبع و کثیرالخیر بود و شعراء عرب در مدح ذات فرخنده صفات آن جناب اشعار بلاغت شعار دارند و زید رضی اﷲ عنه مدتی والی صدقات رسول صلی اﷲ علیه و سلم بوده ، سلیمان بن عبدالملک در زمان ایالت خود آن جناب را از آن مهم عزل نمود، اما چون عمربن عبدالعزیز رحمه اﷲ زمام تمام اهل اسلام را به قبضه ٔ اختیار درآورد بار دیگر آن منصب را به زید رضی اﷲ عنه تفویض کرد. مدت عمر عزیزش نود سال بود و از زید یک پسر ماند حسن نام و اول کسی از سادات که شعار عباسیان اختیار کرده سیاه پوشید حسن بود. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 32). رجوع به شدالازار شود.
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
زید. [ زَ ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲ الفارسی الفسوی . منسوب است به شهر فسا. او در دانش لغت و نحو فاضل بود و به علوم کثیره معرفت داشت . در ...
زید. [ زَ ] (اِخ ) ابن عمربن الخطاب . یکی از شش پسر عمر است از ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی (ع ). (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). او را [ عم...
زید.[ زَ ] (اِخ ) ابن عمروبن نفیل بن عبدالعزی القرشی العدوی . یکی از حکماء جاهلی و پسرعموی عمربن خطاب بود.او اسلام را درک نکرد ولی از عبا...
زید. [ زَ ] (اِخ ) ابن عوف . رجوع به ابوربیعه شود.
زید. [ زَ ] (اِخ ) ابن عیاش . رجوع به ابوعیاش شود.
زید. [ زَ ] (اِخ ) ابن قعقاع القاری . رجوع به ابوجعفر زید... شود.
زید. [ زَ ] (اِخ ) ابن کلاب بن مرةبن کعب بن لؤی . رجوع به قصی در همین لغت نامه و اعلام زرکلی شود.
زید. [ زَ ] (اِخ )ابن لیث بن سودبن اسلم . از اجداد جاهلی است و فرزندانش بطنی از قضاعة از قحطانیةاند. (از اعلام زرکلی ).
زید. [ زَ ] (اِخ ) ابن مبارک الصنعانی . رجوع به ابوعبداﷲ الخراز شود.
زید. [ زَ ] (اِخ ) ابن محسن بن حسین بن حسن بن ابی نمی ، معروف به «الشریف زیده ». وی امیر مکه بود و در همانجا به سال 1014 هَ . ق . متولد شد ...