زین
نویسه گردانی:
ZYN
زین . [ زی / زَ ] (ع اِ) بال خروس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ذین . [ذین / ذَ ] (ع اِ) عیب . آهو. ذان . ذاب . ذام . ذیم .
ضین . (اِخ ) کوهی است بزرگ به صنعاء. (منتهی الارب ). کوهی است به یمن . (معجم البلدان ).