اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زین

نویسه گردانی: ZYN
زین . [ ] (اِ) این کلمه در تحفه ٔ حکیم مؤمن ۞ آمده و کتان معنی شده و در کتب دیگر دیده نشد و در کتان هم بدان اشاره ای نرفته است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه است که در بخش تفت شهرستان یزد واقع است و 274 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان نمداد است که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8...
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اربعه پائین است که در بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد واقع است و 106 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کربال است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است و 242 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7...
زین آباد. (اِخ ) دهی از دهستان خدابنده لو است که در بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
زین افزار. [ اَ] (اِ مرکب ) سلیح و کجیم را گویند که یراق جنگ و پوشش اسب باشد در روز جنگ . (برهان ) (از انجمن آرا) (ازآنندراج ) (از ناظم الاطب...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلور است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 515 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
زین الدین . [ زِ نُدْ دی ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان است که در بخش مرکزی شهرستان مشهد واقع است و 132 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن نجیم . رجوع به ابن نجیم ۞ در همین لغت نامه و اعلام زرکلی ج 1 ص 349 شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۰ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.