زین
نویسه گردانی:
ZYN
زین . [ ] (اِخ ) کیسه دوزبوده و از جمله ٔ خوش طبعان زمان و این مقطع ازوست :
با زین که منعت کند از صحبت ناجنس
بیگانه چنانی که غم خویش نداری .
(مجالس النفائس ، در ذکر کسانی که در آخر زمان علیشیر نوائی بوده اما بملازمت ایشان مشرف نشده اند). رجوع به مجالس النفائس چ حکمت ص 23 و 197 شود.
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن زین الدین بن علی المعبری الملیباری . از علماء قرن دهم هجری . او راست : ارشاد العباد الی سبی...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) ابن علی بن احمد العاملی الجبعی . رجوع به شهید ثانی شود.
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) ابوالفضل عبدالرحیم بن حسین عراقی . از طرفداران «احیاءالعلوم » بود و احادیث این کتاب را بیرون آورد و راجع به...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) تایبادی . والی ملک ولایت و هادی راه هدایت درزمان ملوک کرت بوده ، امیر تیمور به وی ارادت داشته در توزک ...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) حدیثی . حاجی خلیفه در ذیل طوالع الانوار آرد: شرحه الحدیثی و هو الشیخ الامام رکن الدین ابوالحسن علی المعروف...
زین الدین . [زَ نُدْ دی ] (اِخ ) خوافی خراسانی . از اکابر مشایخ سلسله ٔ سهروردیه است . وی مرید شیخ عبدالرحمن نظری بوده و او مرید شیخ جمال ال...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) سکزی ۞ . از اهل سیستان است و فاضلی ذی شأن در سخنوری و سخن رانی ... در صنایع و بدایع ماهر و اشعار نیکو از ا...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) علی . از علماء عرب که در سال 928 هَ . ق . به هرات رفت و مورد توجه درمشخان گشت و به منصب شیخ الاسلامی واق...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) علی بن عبدالسلام . او پس از فرار عزالدین عبدالعزیز (پسر اولجایتو) از طرف ایلخان مغول به حکومت فارس رسید و ...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) علی نقی کمره ای . متولد به سال 958 و متوفی به سال 1060 هَ . ق . از علمای امامیه ٔ قرن دهم و یازدهم هجری ...