زین الدین
نویسه گردانی:
ZYN ʼLDYN
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) علی بن عبدالسلام . او پس از فرار عزالدین عبدالعزیز (پسر اولجایتو) از طرف ایلخان مغول به حکومت فارس رسید و دو سال در فارس حکومت کرد. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 2 شود.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
زین الدین آثاری . [ زَ نُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) شعبان بن محمدبن داود الاثاری . ادیب و محدث اهل موصل . وی به مصر رفت و در آنجا ساکن شد تا در سال...
حافظی زین الدین . [ ف ِ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) صدر امام عالم امیر زین الدین سلیمان بن مؤیدبن علی بن خطیب عقرباء. وی طب را نزد مهذب الدین عبد...
زین الدین اشعافی . [ زَ نُدْ دی ن ِ اَ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی الحلبی الاشعافی . رجوع به اشعافی شود.