زین الدین
نویسه گردانی:
ZYN ʼLDYN
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) عمربن سهلان ساوی . مؤلف کتاب بصائر نصیریه است که بنام نصیرالدین ابوالقاسم محمودبن ابی توبه ٔ مروزی وزیر سلطان سنجر تألیف کرد. در نیشابور اقامت داشت و کتاب شفای ابوعلی رابرای مردم می نوشت و از راه کتابت گذران می کرد. (از غزالی نامه ص 289 و 290). رجوع به تاریخ الحکماء شود.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) علی . از علماء عرب که در سال 928 هَ . ق . به هرات رفت و مورد توجه درمشخان گشت و به منصب شیخ الاسلامی واق...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) علی بن عبدالسلام . او پس از فرار عزالدین عبدالعزیز (پسر اولجایتو) از طرف ایلخان مغول به حکومت فارس رسید و ...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) علی نقی کمره ای . متولد به سال 958 و متوفی به سال 1060 هَ . ق . از علمای امامیه ٔ قرن دهم و یازدهم هجری ...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) قاسم بن قطلوبغا. متوفی به سال 879 هَ . ق . او راست : تقویم اللسان (در نحو). (از فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عال...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) قرجه . رجوع به ذوالقدر زین الدین ... و ذوالقدریه شود.
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) مجدالملک . نواده ٔ قاضی القضاة تاج الدین علی بن عبدالرزاق است . او ترک قضا کرد و در خدمت خوارزمشاه به شغل و...
زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن شمس الدین ابی بکر رازی حنفی . از علمای قرن هشتم هجری است . او راست : مختار الصحاح (مختصر صحاح اللغة...
زین الدین . [ زَ نُدْدی ] (اِخ ) نسوی . از محققین ... شهر نساست و آن از توابع دشت خاوران خراسان است و شیخ زین الدین نسوی از اعاظم فضلا و عر...
زین الدین آمدی . [ زَ نُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ ) علی بن احمدبن یوسف بن خضر آمِدی . رجوع به علی آمِدی شود.
قاضی زین الدین . [ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) علی . قدوه ٔ اشراف علماء عرب و جامع اصناف فضل و ادب است . او به کمال امانت و دیانت موصوف و به غایت...