ژند و استا. [ ژَ دُ اُ ] (اِخ ) ژند و اُست . اوستا نام کتاب مقدس زرتشتیان و ژند یا زند شرح آن است . رجوع به هریک از این دو کلمه و «ژند و اُست » شود
: به فرهنگیان ده مرا از نخست
چو آموختم ژند و استا درست .
فردوسی .
بجائی که دانست آتشکده است
دگر ژند و استا و جشن سده است .
فردوسی .
بیاراید این آتش زردهشت
بگیرد همی ژند و استا به مشت .
فردوسی .
یکی کودکی مهتر اندر برش
پژوهنده ٔ ژند و استا سرش .
فردوسی .
اگر نیستی اندر استا و ژند
فرستاده را زینهار از گزند.
فردوسی .
بیامد بیاورد [ تباک ] استا و ژند
چنین گفت کز کردگار بلند
بریده ست بی مایه جان تباک
اگر دل ندارد سوی شاه پاک .
فردوسی .