اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سائح

نویسه گردانی: SAʼḤ
سائح . [ ءِ ] (اِخ ) علی بن محمد علوی خراسانی صوفی مکنی به ابوبکر، از احفاد حضرت امام حسن بوده گویند اوکیمیاگری میدانسته و از ترس اولیای ملک بر جان خویش همیشه از شهری بشهری میرفته و پیش از سال 385 هَ . ق . وفات یافته است . او راست : الاصول ، الطاهر الخفی ، رسالة الیتیم ، کتاب الحقیر النافع، کتاب الشعر و الدم و البیض و عمل میاههما، الحجر الطاهر.کتاب الاصول . (ابن الندیم چ مصر ص 506) (ریحانة الادب ج 2 ص 146).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
سایه خفت نخل حیات . [ ی َ / ی ِ خ ُ ت ِ ن َ ل ِ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مهتر زکریا که از دست قوم گریخته به اغوای شیطان در ت...
گره به سایه زدن . [ گ ِ رِه ْ ب ِ ی َ / ی ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) مرادف گره به باد زدن است . (آنندراج ). اعتماد بر کاربی بقا کردن . (مجموعه ٔ متر...
درشکایت از قطع رابطه ی مخاطب با گوینده به کار می رود به معنی دیگر سایه ات را بر سر ما نمی اندازی
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.