ساج
نویسه گردانی:
SAJ
ساج .[ جِن ْ ] (ع ص ) ساکن و آرمیده . رجوع به ساجی شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ثأج . [ ث َءْج ْ ] (اِخ ) چشمه ای از بحرین بفاصله ٔ چندمیلی آن . || نام قریه ای به بحرین . (مراصد).
ثأج . [ ث َءْج ْ ] (ع مص ) بانگ کردن گوسپند.
ثعج . [ ث َ ع َ ] (ع اِ) گروه مسافران .