ساده خوان . [ دَ
/ دِ خوا
/ خا ] (نف مرکب ) آنکه در خواندن تکلف نکند. (بهار عجم ) (آنندراج )
: در دل نغمه چون ز پرکاری
ناله ای بس به ساده خوانی کرد.
ظهوری (از بهارعجم و آنندراج ).
بلبل که یکی بوده و بزمزمه هزار گشته زیادش از سیمرغ می شمارد و قمری را به همان ساده خوانیش بر نقش پر طاوس ترجیح میدهد. (ظهوری از بهار عجم و آنندراج ).