اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ساده لوح

نویسه گردانی: SADH LWḤ
ساده لوح . [ دَ / دِل َ / لُو ] (ص مرکب ) کنایه از مرد خفیف العقل . (بهارعجم ) (آنندراج ). کنایه از احمق و بی شعور. (غیاث اللغات ). ساده دل : ساده مرد. || سلیم . سلیم القلب . پاکدل . صافی ضمیر. بی مکر. بی حیله . که گربز نیست .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
لوح ساده . [ ل َ / لُو ح ِدَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ لوح ساذج . لوح پاک . (آنندراج ) : گفتی که حافظ اینهمه رنگ و خیال چیست نقش غلط...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
احسان بوهندی
۱۳۸۹/۰۸/۱۴ Iran
1
2

واژه ساده لوح با واژه بی شعور خیلی نفاوت دارد و هم معنی نیستند. ساده لوح کسی است که به راحتی فریب می خورد، در صورتی که بی شعور کسی است که شعور ( معولا اجتماعی پایینی دارد). معنی غیر کتابی ساده لوح می نواند "هالو" باشد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.