سارگن اول . [ گ ُ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ )
۞ مؤسس دولت آکد بوده و در
2637 تا
2582 ق .م . میزیسته است . (وبستر)
۞ . به سال
2750 ق .م . به شمال سوریه تاخت و آن سرزمین را به چنگ آورد. (فرهنگ ایران باستان پورداود ص
33). وی دولت خود را دربین النهرین سفلی بنیاد نهاد و قلمرو حکومت خود را از عیلام تا مدیترانه و از سلسله ٔ جبال توروس
۞ واقع در آسیای صغیر تا خلیج فارس توسعه داد. سنگ منقوشی که دمرگان در شوش پیدا کرده و در موزه ٔ لوور مضبوط است وسیله ٔ شناسائی به حال این فاتح جهان کهن گردیده است . در تاریخ تمدن ویل دورانت آمده : سارگون اول کشور اکد را تأسیس کرد، و پایتخت آنرا در اگاد قرار داد. یک ستون یکپارچه ٔ سنگی که در شوش بدست آمده وی را با ریش انبوه به صورت مهیبی نشان میدهد و لباسی که پوشیده نماینده ٔ بزرگی و قدرت کامل است . این سارگون از نسل شاهان نبود، تاریخ برای او پدری نمی شناسد و مادرش از روسبیان معابد بوده است . ولی افسانه های سومری برای وی شرح حالی ساخته که از زبان خود او نقل شده و آغاز آن به شرح حال موسی شباهت بسیار دارد وی در آنجا گوید: «مادر حقیر و بیچاره ٔ من مرا حامله شد و در پنهانی زائید و در سبدی از نی بر روی آب گذاشت و در آن را با قیر بست ». این کودک را کارگری از مرگ نجات داد و بعدها ساقی شاه شد و به او تقرب یافت و نفوذ و قدرت فراوان پیدا کرد آنگاه بر خواجه ٔ خود شورید و او را خلع کرد و برتخت آکاد نشست و خود را «شاه فرمانروای جهان » خواند و تنها بر پاره ٔ کوچکی ازبین النهرین حکومت داشت . مورخان وی را «کبیر» لقب داده اند، از آن جهت که بر شهرهای فراوان حمله برده و غنیمت بسیار به چنگ آورده و عده ٔ بیشماری مردم را از دم شمشیر گذرانیده است . این سرباز دلیر در خاور و باختر و شمال و جنوب پیش رفت و عیلام را به تصرف درآورد، و به علامت پیروزیهای درخشان شمشیر خود را در آبهای خلیج فارس شست ، و آنگاه به طرف باختر آسیا متوجه شدو بدریای مدیترانه رسید، و نخستین امپراطوری بزرگ تاریخ را تأسیس کرد. مدت پنجاه و پنج سال حکم راند وداستانهای فراوانی در اطراف زندگی و کارهای او ساخته شد، و زمینه فراهم آمد تا در شمار خدایان قرار گیرد. اما آتش انقلاب در سراسر امپراطوری او برافروخت و دور فرمانروائی او یکسره پایان یافت . سه پسر او نوبه بنوبه پس از وی به جانشینی او رسیدند، سومین آنان بنام نارام سین
۞ سازنده ٔ بزرگی بود. (تاریخ تمدن ویل دورانت بخش اول ترجمه ٔ احمد آرام ص
182). و نیز رجوع به فهرست همان کتاب شود.