گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ساز نویسه گردانی: SAZ ساز. (اِخ ) ۞ تلفظ آلمانی : زاتز ۞ ، چکوسلواکی (ژاتتز) از شهرهای چکوسلواکی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی ساز گاو ساز گاو. [ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تسمه ٔ چرم که بآن چهارپایه ۞ را میرانند. (غیاث ، از لطائف ) (آنندراج ) : که به بندم ای فتی و ساز ... سبب ساز سبب ساز. [ س َ ب َ ] (نف مرکب ) سازنده ٔ سبب . ایجاد کننده ٔسبب . || (اِخ ) باریتعالی . مسبب الاسباب . سخن ساز سخن ساز. [ س ُ خ َ ] (نف مرکب ) آنکه سخن ساخته بگوید و در واقع چنان نباشد. (آنندراج ) : حدیثی که مرد سخن ساز گفت یکی زآن میان با ملک باز گف... عیش ساز عیش ساز. [ ع َ / ع ِ ] (نف مرکب ) عیش سازنده . عیش و عشرت کننده . خوش گذران : مژده مژده ای گروه عیش سازکآن سگ دوزخ به دوزخ رفت باز.مولوی ... قاب ساز قاب ساز. (نف مرکب ) کسی که شغلش ساختن قاب باشد. پهن ساز پهن ساز. [ پ َ ] (نف مرکب ) که پهن کند. که عریض سازد. که با پهنا نماید و عریض جلوه دهد : به پهنی شدی [آیینه ] چهره را پهن سازدرازیش کردی ... تار ساز تار ساز. [رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رشته ای از سیم یا زه که بر سازها بندند و زخمه بر آن زنند. آنچه از آهن و برنج و طلا یا روده ٔ حیوانات... آهن ساز آهن ساز. [هََ ] (نف مرکب ) آنکه بخاری و انبر و خاک انداز و حمامهای آهنین و منقل و امثال آن سازد از تنکه ٔ آهن . تفک ساز تفک ساز. [ ت ُ ف َ ] (نف مرکب ) آنکه تفکها بسازد. (آنندراج ). سازنده ٔ تفک : تفک ساز ۞ تا کرد دل را نشان نباشد دلم چو تفک بی فغان .وحید (از آن... تیر ساز تیر ساز. [ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به اضافت به معنی مضراب و زخمه . (آنندراج ). مضراب ساز. (غیاث اللغات ) : چو تیر ساز، خود در دلنشینی ید... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۲۲ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود