گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ساز نویسه گردانی: SAZ ساز. (اِخ ) ۞ تلفظ آلمانی : زاتز ۞ ، چکوسلواکی (ژاتتز) از شهرهای چکوسلواکی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی رنگ ساز رنگ ساز. [ رَ ] (نف مرکب ) نقاش . مصور. (آنندراج ). رنگ سازنده . || محیل . حیله گر. نیرنگ ساز. فریبکار. رجوع به رنگ ساختن شود. راه ساز راه ساز. (نف مرکب ) سازنده ٔ راه . بناکننده ٔ راه . که بکار کشیدن راه پردازد. که عمل او ساختن جاده و راه است . و رجوع به راهسازی شود. رای ساز رای ساز. (نف مرکب ) مصلحت بین . مستشار. مصلحت اندیش . باتدبیر : ندید او همی مردم رای سازرسیدش به تدبیرسازان نیاز.فردوسی . رزم ساز رزم ساز. [ رَ ] (نف مرکب ) رزم افکن . رزم یوز. رزم دیده . رزم خواه . کنایه از جنگی و مبارز. (آنندراج ). جنگی . جنگ جو. (لغت ولف ) سازکننده ٔ جنگ .... ریش ساز ریش ساز. (نف مرکب ) پزشک و طبیب . (ناظم الاطباء). || جراح . (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ص 18). حجام و جراح . (آنندراج ). زرق ساز زرق ساز. [ زَ ] (نف مرکب ) که حیله سازد. فریبنده و مکرساز : دست بدار ای چو فلک زرق سازز آستی کوته و دست دراز نظامی .مشو جفت این جادوی زرق س... زره ساز زره ساز. [ زَ رِه ْ / زِ رِه ْ ] (نف مرکب ) زره باف و سازنده ٔ زره . (ناظم الاطباء) : اگر از زره ساز پرسی سخن برو چشم بر چشم دل را ز من . طاهر ... گره ساز گره ساز. [ گ ِ رِه ْ ] (نف مرکب ) کسی که گره درست کند. گره سازنده : بهر گشاد کار که در بستگی کم است با قامت خمیده گره ساز میروم . درویش وا... لحن ساز لحن ساز. [ ل َ ] (نف مرکب ) آنکه آهنگ از خود اختراع کند. لغت ساز لغت ساز. [ ل ُ غ َ ](نف مرکب ) سازنده ٔ لغت . وضعکننده ٔ لغت : لغت ساز قاموس خوانندگی است شفادان علم نوازندگی است .ملاطغرا (در تعریف قوال ، از... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۲۲ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود