گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ساز نویسه گردانی: SAZ ساز. (اِخ ) ۞ تلفظ آلمانی : زاتز ۞ ، چکوسلواکی (ژاتتز) از شهرهای چکوسلواکی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی کمین ساز کمین ساز. [ ک َ ] (نف مرکب ) کمین دار. آنکه در کمین نشیند. (آنندراج ). کمین کننده . (فرهنگ فارسی معین ). کمین آور : کمین سازان محنت برنشستندیزک... کشتی ساز کشتی ساز. [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) سازنده ٔ کشتی . کشتی گر. سفان . (یادداشت مؤلف ). کلاه ساز کلاه ساز. [ ک ُ ] (نف مرکب ) سازنده ٔکلاه . کلاهدوز. (فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از آن که برای دیگران پاپوش دوزد و تولید مزاحمت کند. (فر... کاشی ساز کاشی ساز. (نف مرکب ) آنک کاشی سازد. کسی که کاشی بعمل آرد. مرکب ساز مرکب ساز. [ م ُ رَک ْ ک َ ] (نف مرکب ) مرکب سازنده . آن که مرکب میسازد. آن که حرفه ٔ او دوده ٔ مرکب ساختن باشد. لوله ساز لوله ساز. [ لو ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) سازنده ٔ لوله . آنکه لوله سازد. لعبت ساز لعبت ساز. [ ل ُ ب َ ] (نف مرکب ) لعبت گر. لابه ساز لابه ساز. [ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) لابه گر : به ره پیش مهراج باز آمدندبه پوزش همه لابه ساز آمدند.اسدی (گرشاسبنامه ). رأی ساز رأی ساز. [ رَءْی ْ ] (نف مرکب ) در اصطلاح انتخابات کسی را گویند که در کار جمعآوری نظریه های واقعی افراد تقلب کند و بدروغ و حیله به سود خو... راست ساز راست ساز. (نف مرکب ) مستقیم کننده . راست کننده . از کجی برآرنده . استقامت دهنده . || (اِ مرکب ) نوعی از فنون سازندگی و صفتی از صفات سازهای ذو... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۲۲ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود