اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ساز بودن دماغ

نویسه گردانی: SAZ BWDN DMAḠ
ساز بودن دماغ . [ دَ ن ِ دِ ] (مص مرکب ) کنایه از تازه و خوش بودن دماغ است . (آنندراج از بهار عجم ) :
ز شوق وصل تو دایم دماغ من ساز است
می هوای تو پیوسته در کدو دارم .

شفیع اثر (ازآنندراج ).


نصیب گشت مرا باز مانده ٔ لب یار
دماغم از می لعلی است ساز در گلشن .

شفیع اثر (ازآنندراج ).


کنون که دل بکف دلبر خوش آواز است
دلم همیشه به رقص و دماغ من ساز است .

محسن تأثیر (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.