ساز و نوا. [ زُ ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و آواز. ساز و سرور. بزن و بکوب . ساز و نواز
: رطل کشان صبح را نزل و نوای تازه بین
زخمه زنان بزم را ساز و نوای تازه بین .
خاقانی .
-
بسازو نوا ؛ با ساز و آواز، با تار و طنبور
: تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند
قول و غزل بساز و نوا میفرستمت .
حافظ.
|| ایضاً، به اقسام آلات . مکمل . رجوع به ساز شود.