ساطل
نویسه گردانی:
SAṬL
ساطل .[ طِ ] (معرب ، اِ) معرب ساتل است و آن رستنیی باشد که شیرازیان روشنک خوانندش . و به این معنی با شین هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). گیاهی مانند قارچ خشکیده . (استینگاس ). رجوع به شاتل و شاطل و ساتل شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ساطل . [ طِ ] (ع ص ) گرد بالا رفته .(منتهی الارب ) (المنجد). طاسل مثله . (منتهی الارب ).
ساتل . [ ت ِ ] (ع ص ) آنچه مانند اشک و مروارید قطره قطره چکان و روان باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه قطره قطره جریان یابد مانند اشک م...
ساتل . [ ت ِ ] (اِ) داروئی است مانند کمای خشک شده ، و آن را به شیرازی روشنک خوانند. و با شین نقطه دار (شاتل ) هم آمده است . و معرب آن ساطل...