گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ساعت نویسه گردانی: SAʽT ساعت . [ ع َ ] (ع اِ) ۞ (گل ...) گلی است از تیره ٔ گل آویز ۞ و علت تسمیه ٔ آن این است که پرچمهای آن شبیه عقربک ساعت است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی ساعت تیری خوشی، خوشگذرانی، تفریح. در افغانستان طاس ساعت طاس ساعت . [ س ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیمانه ٔساعت باشد، و آن معروف است . (آنندراج ) : بنوازیدم بزخمه ، طاعت این است آرید بناله ام ،... ساعت شناس ساعت شناس . [ ع َ ش ِ ] (نف مرکب ) شناسنده ٔ ساعت و زمان . وقت شناس : مغنی توئی مرغ ساعت شناس بگو تا ز شب چند رفته ست پاس ؟نظامی .و مراد از مرغ... ساعت شنی ساعت شنی . [ ع َ ت ِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ رجوع به ساعت ماسه ای شود. ساعت ظلی ساعت ظلی . [ ع َ ت ِ ظِل ْ لی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ اسبابی که بدان به کمک سایه وقت را اندازه توان گرفت . رجوع به ساعت آفتابی ش... ساعت فروش ساعت فروش . [ ع َ ف ُ ] (نف مرکب ) فروشنده ٔ ساعت . آنکه حرفه اش فروختن ساعت است . ساعت مچی ساعت مچی . [ ع َ ت ِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی ساعت کوچک که آن را به مچ دست بندند. ساعت نحس ساعت نحس . [ ع َ ت ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت سنگین . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ). ساعت عقرب . (آنندراج ). ساعت قمر و عقرب . (مجموعه... ساعت نیک ساعت نیک . [ ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت سعد. (اشتینگاس ). ساعت معدل ساعت معدل . [ ع َ ت ِ م ُ ع َدْ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت معتدل . رجوع به ساعت مستوی و ساعت نجومی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. محمد علی پدرام ۱۳۹۵/۱۱/۰۴ 0 0 تبادرود فراوان اگر خواسته باشیم به معنی واژه ساعت از ریشه پی برده باشیم پیش از زبان عربی باید به ریشه واصل شکل آن در فارسی پی برد ، زیرا بر گرفته ازواژه ی (سایه) در فارسی است . در گذشته یک پاره چوب را در زمین قرار می دادند ودور آن را دایره ای شاید دوازده قسمتی می کشیدند وبا گردش خورشید سایه در هریک از 12 بخش آن قرار می گرفت همان شماره ساعت آن لحظه حساب میشد . ولی این اندازه گیری در روز دقت داشت وهنگامی که خورشید در غروب پایین می رفت دیگر ساعت از کار می افتاد واوقات بیش از نور وپس از نور را زیر سرون ( زیرسایه ران ) می رگفتند که اکنون در گویش کردی ولری موجود است . در زبان لری که خود بازمانده ازپهلوی است به ساعت (سات) می گویند وسا در زبان لری به معنی سایه است . برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود