اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سال

نویسه گردانی: SAL
سال . (اِ) چوبی است در هند که از آن کشتی سازند. (رشیدی ) (انجمن آرا). هندی درختی که از چوب آن کشتی و جهاز سازند. (برهان ). نام درختی است که آن را به تازی ساج گویند و بیشتر در ملک هندوستان چوب آن را در عمارات و کشتی بکار برند و چنان آورده اند که اگر چوب آن درخت ده هزار سال در زیر زمین باشد سوده نگردد. (انجمن آرا از کشف اللغات ). چوبی گرانبها که از زنگبار افریقا آرند و در بناها بکار برند: لم ترعینی فی العالم الاسلامی ابنیة اجمل من ابنیة هذه المدینة [ یعنی سیراف ] بنیت من الاجر و خشب السال . (احسن التقاسیم مقدسی ). انها [ ای مدینة سیراف ] تضاهی فی فخامتها و رحبتها مدینة شیراز بنایاتها من خشب السال الذی یجلب من طریق البحر من افریقیة الزنجیة. (اصطخری ). بنای شهر سیراف از چوب سال است . (منتهی الارب ) :
ماه نوی کاصل وی از سال خاست
یک مه نو گشته به ده سال راست .

امیرخسرو (در وصف کشتی از رشیدی ، انجمن آرا).


|| کشتی و جهاز. (برهان ). خود کشتی و جهاز را مجازاً گویند. (انجمن آرا). بزبان یونانی کشتی را گویند.(غیاث از سراج ) (آنندراج از کشف اللغات ). || ساذج . (الفاظ الادویه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
سال زمستان . [ زِ م ِ ] (اِخ ) قصبه ای است در قندهار ۞ . (تاریخ شاهی چ کلکته ص 168).
سال گشت شدن . [ گ َ ش ُدَ ] (مص مرکب ) یکسال بر چیزی گذشتن . تحویل سال . گذشتن : احال الشی ٔ؛ سال گشت شدن چیزی . (منتهی الارب ).
سال و زمانه .[ ل ُ زَ ن َ / ن ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) روزگار.
سال زده شدن . [ زَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آسیب دیده شدن محصول . آفت دیدن گیاه یا محصول . تسنّه . (زوزنی ).
سال یزدگردی . [ ل ِ ی َ دِ گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به سال شود.
صد سال سیاه . [ ص َ ل ِ ] (ق مرکب ) هرگز. ابداً. هیچگاه . هیچوقت . و این هنگامی است که گوینده خواهد نفرت و ناخشنودی خود را رساند: میخواهم صد ...
کلان سال شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیر و سالخورده شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
سال هجری شمسی . [ ل ِ هَِ ی ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به سال شود.
کلان سال گردیدن . [ ک َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) پیر و سالخورده گردیدن .تعوید. اقلحمام . کهامة. عساء. عسی . (منتهی الارب ).
صال . (ع مص ) صول . صیال . حمله کردن بر حریف خود و زیادتی نمودن . (منتهی الارب ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۰ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.