گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سال نویسه گردانی: SAL سال . (اِخ ) ۞ نهری است در روسیه که به رودخانه ٔ دن میپیوندد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه واژه معنی سال فیل سال فیل . [ ل ِ ] (اِخ )چهل و دومین سال سلطنت نوشیروان (که مقارن 572-573 م . است ). زیرا هیچ سالی به اندازه ٔ آن سال مشحون از آثار بسیار... سال قحط سال قحط. [ ل ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سال که در آن هیچ یافت نشود. عام سَنیت . (منتهی الارب ). مُسنِت . (منتهی الارب ). بزرگ سال بزرگ سال . [ ب ُ زُ ] (ص مرکب ) سالخورده . مسن . معمر. بزادبرآمده . (آنندراج ). مسن و کلانسال . (ناظم الاطباء). مقابل خردسال . سالمند. (یادداشت ب... سال تنگ سال تنگ . [ ل ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خشک سالی . قحطسالی . جدب . تنگسال . (منتهی الارب ). سال خرده سال خرده . [ خ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از کهنه و دیرینه (آنندراج ) : افتادگی ضرور بود سال خرده راواجب شود نماز چو وقت زوال شد. محسن ت... اندک سال اندک سال . [ اَ دَ ] (ص مرکب ) خردسال . (آنندراج ). جوان . (ناظم الاطباء) : بسیارفضل و اندک سال و لطیف خلق کآن خرد محمدبن آصف الامام . سوزنی .ش... خرده سال خرده سال . [ خ ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) کم سن . کوچک سال . خردسال . دفتر سال دفتر سال . [ دَ ت َ رِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تقویم . (التفهیم ص 273). سال روان سال روان:سال جاری ،سالی که هنوز در روند و حرکت است اینگونه ترکیب ها بیشتر در افغانستان و تاجکستان معمول است میان سال میان سال . (ص مرکب )نه پیر و نه جوان ، میان این دو. (یادداشت مؤلف ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۰ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود