سالار
نویسه گردانی:
SALAR
سالار. (اِخ ) ابن شیر ذیل در سال 358 از جانب امیر ناصرالدوله ابوالحسن محمدبن ابراهیم بن سیمجور، بیهق را به اقطاع یافت و یک سال این اقطاع را داشت . سرانجام به جرجان رفت و با بیستون بن شیرزاد مصاف کرد. در ذی الحجه 358 هَ . ق . کشته شد. رجوع به تاریخ بیهق ص 133 و 134 شود. (حاشیه ٔ تاریخ بیهق بقلم بهمنیار).
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کانی سالار امامی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع در 63هزارگزی جنوب باختری پاوه و کنار رودخانه ٔ لیل...
سالار هفت خروار کوس . [ رِ هََ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است . (برهان ).
سالار صاحب سمران طرم .[ رِ ح ِ ب ِ س ِ ط؟ ] (اِخ ) یا سلار، که در زمان مردآویز زیار دیلمی صاحب آذربایجان شد و بعد از آن پسر وی صاحب آذربایجان...