اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سالار

نویسه گردانی: SALAR
سالار. (اِخ ) (سیف الدین ...) از امیران ملک ناصر [ از پادشاهان سلسله ٔ ممالیک مصر ] بود. بسال 707 هَ . ق . بهمدستی حسام الدین بدر چاشنی گیر بر ملک ناصر شورید و خاطر همگنان بر سلطنت چاشنی گیر قرار گرفت و زمام حل و عقد مهام را به کف با کفایت سالاردادند. چندی بعد ملک ناصر بر شورشیان پیروزی یافت وچاشنی گیر را به زه کمان از میان برداشتند و حکم شد که سالار به قلعه ٔ شریک رود و بقیه ٔ عمر آنجا گذراند.رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 260 تا 263 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
کانی سالار امامی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع در 63هزارگزی جنوب باختری پاوه و کنار رودخانه ٔ لیل...
سالار هفت خروار کوس . [ رِ هََ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است . (برهان ).
سالار صاحب سمران طرم .[ رِ ح ِ ب ِ س ِ ط؟ ] (اِخ ) یا سلار، که در زمان مردآویز زیار دیلمی صاحب آذربایجان شد و بعد از آن پسر وی صاحب آذربایجان...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.