گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سامری نویسه گردانی: SAMRY سامری . [ م ِ ] (اِخ ) نام پادشاه کالیکوت ها ۞ است . (حبیب السیر چ تهران ج 4 ص 625). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی ابراهیم سامری ابراهیم سامری . [ اِ م ِ م ِ ] (اِخ ) ملقب بشمس الحکما. از اطبا و رجال دولت صلاح الدین ایوبی . مهذب الدین یوسف بن ابی سعید سامری شاگرد او بوده... ابراهیم سامری ابراهیم سامری . [ اِ م ِ م ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن خلف سامری . از اطبای مشهور دوره ٔ اسلام در قرن ششم هجری . مذهب عیسوی داشته و شاگرد رضی الدین... کرشمه کن و بازار ساحری بشکن به غمزه رونق و ناموس سامری بشکن این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود