سایه
نویسه گردانی:
SAYH
سایه . [ ی َ ] (اِخ ) نام وادیی است در حدود حجاز و گفته شده وادیی است ازمدینه که شامل قراء زیادی است که در آنجا نخل و موزو انار و انگور فراوان بدست آید. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
صائح . [ ءِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از صیحة.
ثعیة. [ ث َ ی َ ] (ع مص ) خالی شدن سرای از قبیله . || گرسنگی . گرسنه گردیدن .
علی سائح . [ ع َ ی ِ ءِ ] (اِخ ) ابن محمد خراسانی حسنی . مشهور به سائح علوی . کیمیاگر بود و در شهرهای مختلف مسافرت میکرد و در حدود سال 305 هَ ...