اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سایه کردن

نویسه گردانی: SAYH KRDN
سایه کردن . [ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )سایه دادن . سایه افکندن . سایه انداختن :
تو مرغان را همی سایه کنی امروز اگر روزی
ترا سایه همی کردند و او را نیز مرغانش .

ناصرخسرو.


آفتاب زندگانی بر لب بام آمده ست
سایه خواهی کرد کی ای سروبالا بر سرم .

صائب (از آنندراج ).


|| سایه گسترده شدن :
هر جا که عدل سایه کند رخت دین بنه
کاین سایبان ز طوبی ِ اخضر نکوتر است .

خاقانی .


|| توجه کردن . رو آوردن :
صائب بلند مرتبه چون آسمان شود
بر هر زمین که سایه کند باغبان ما.

صائب (دیوان چ خیام ص 42).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سایه خشک کردن . [ ی َ / ی ِ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سایه خشکانیدن میوه یا جز آن را.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.