اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سایه گاه

نویسه گردانی: SAYH GAH
سایه گاه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) نسر. سایبان . جای سایه . محل سایه :
یکی بیشه دیدند و آب روان
بدو اندرون سایه گاه گوان .

فردوسی .


جوانی بکردار تابنده ماه
نشسته بر آن تخت در سایه گاه .

فردوسی .


خوش آمَدْش و برشد بدان جایگاه
بر آسود لختی در آن سایه گاه .

اسدی .


فروماند خسرو در آن سایه گاه
چو سایه شده روبروی سپاه .

نظامی .


رجوع به سایگاه و سایه گه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.