اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سایه ور

نویسه گردانی: SAYH WR
سایه ور. [ ی َ / ی ِ وَ ] (ص مرکب ) سایه دار و هر چیز که سایه دهد. (ناظم الاطباء). دارای سایه . پرسایه :
باغ تو پر درخت سایه ور است
از پی خویشتن یکی بگزین .

فرخی .


جناب سایه ورش را همیشه باد ملازم
کز این جناب معظم رسی بغایت مقصد.

شمس طبسی .


بسی پای دار ای درخت هنر
که هم میوه داری و هم سایه ور.

سعدی (بوستان ).


پر از میوه و سایه ور چون رزند
نه چون ما سیه کار و ازرق رزند.

سعدی .


در جهان چون او نیامد آفتاب سایه ور
آفتاب سایه ور چون او نیامد در جهان .

سید ذوالفقار شروانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.