سباء
نویسه گردانی:
SBAʼ
سباء. [ س َ ] (ع مص ) (مهموز) خریدن می را جهت باز فروختن . (منتهی الارب ). || شراب خریدن و از جایی بجایی بردن . (اقرب الموارد). || بتازیانه زدن . (تاج المصادر بیهقی ص 90): سَبَاءَ فلاناً؛ تازیانه زد کسی را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || به آتش سوختن . (تاج المصادر بیهقی ص 90): سَبَاءَ الجلد؛ سوخت پوست را. سبأت النار الجلد؛ آتش گرفت جلد را و برگردانید گونه ٔ آن را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نوروز صبا. [ ن َ / نُو زِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نغمه ای است که در همایون و راست پنجگاه نواخته می شود. (فرهنگ فارسی معین ). شعبه ای ا...
همان باد صبا می باشد برید به معنای باد است و برای زیبایی جمله از دو کلمه هم معنی استفاده شده است.