سباق . [ س ِ ] (ع مص ) پیشی کردن در دویدن . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (غیاث ). پیشی گرفتن . (دهار) (زوزنی )
: و در حلبات فرزانگی و مضمار مردانگی قصب سباق از اکفا و اقران ربوده . (جهانگشای جوینی ).
هین چرا کردی شتاب اندر سباق
گفت از افراطمهر و اشتیاق .
(مثنوی ).
|| (اِ) ماقبل الشی ٔ. || رباط. (اقرب الموارد). || نسب و نژاد. (ناظم الاطباء). || قید. (اقرب الموارد).
-
سباقا البازی ؛ دو پای بند باز که از چرم و جز آن باشد. (منتهی الارب ). قیداه ُ من سیر او غیره . (اقرب الموارد).
|| سباق الخیل ؛ دواندن اسب در میدان . (اقرب الموارد).