اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبت

نویسه گردانی: SBT
سبت . [ س َ ] (ع مص ) استراحت . آسایش . (منتهی الارب ). فروخفتن . (زوزنی ) (دهار). || بریدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || قیام کردن . (دهار). || سر ستردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). موی تراشیدن . (دهار) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || موی گشاده رها کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بشتاب رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || گردن زدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد) (دهار). || سرگردان شدن . (اقرب الموارد). || (اِمص ) سرگشتگی و بیهوشی . (منتهی الارب ). || (مص ) شنبهی کردن جهودان . (منتهی الارب ). شنبه کردن . (زوزنی ) (اقرب الموارد). || به شنبه درآمدن . (اقرب الموارد). || (اِ) شنبه . (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل ص 56) (منتهی الارب ). سبت و سبوت جمع آن است ، اسم . آن روزی است که اصحاب یهود از تمامی اعمال خود دست کشیده استراحت میکردند. (قاموس کتاب مقدس ) : انما جعل السبت علی الذین اختلفوا فیه . (قرآن 124/16). اصحاب یهود. یاران روز شنبه :
نقض عهد و توبه ٔ اصحاب سبت
موجب مسخ آمد و اهلاک و کبت .

(مثنوی ).


رجوع به اصحاب سبت شود. || روزگار. (منتهی الارب ) (دهار). دهر. (اقرب الموارد). || نوعی از رفتار شتر. (منتهی الارب ). رفتن اسب و شتر را گفته اند، آن عَنَق است . (اقرب الموارد). || (ص ،اِ) اسب نیکورو. (منتهی الارب ). الفرس الجواد. (اقرب الموارد). || کودک سخت بدن دلاور. (منتهی الارب ). کودک شوخ روی . (اقرب الموارد). || مرد بسیارخواب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مرد زیرک . (منتهی الارب ). || زمانه ٔ دراز، یقال : اقمت عنده سبتاً؛ ای برهة. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
سبط الخیاط. [ س ِ طِل ْ خ َ ] (اِخ ) عبداﷲبن علی بن احمدبن عبداﷲ المقری ابومحمد بغدادی معروف بسبط الخیاط. در سال 464 هَ . ق . متولد شد و بسال ...
سبط السلفی . [ س ِ طُس ْ س َ ل َ ] (اِخ ) جمال الدین ابوالقاسم عبدالرحمن بن مکی بن عبدالرحمن الطرابلسی الاسکندرانی .در سنه ٔ 570 هَ . ق . متولد...
سبط الشهید. [ س ِ طُش ْ ش َ ] (اِخ ) زین الدین بن علی بن محمدبن حسن بن شهید ثانی جبل عاملی که گاهی او را نیز مانند پدرش و دیگر اسباط شهید ثا...
سبط الشهید. [ س ِ طُش ْ ش َ ] (اِخ ) زین الدین بن محمدبن حسن بن شهید ثانی ، نوه ٔ صاحب معالم بود و گاهی او را نیز مانند پدرش و دیگر اسباط شهید ...
سبط الشهید. [ س ِ طُش ْ ش َ ] (اِخ ) شیخ علی بن محمدبن حسن صاحب معالم ابن شهید ثانی جبل عاملی اصفهانی . از اکابر علمای وقت خود بود و در عل...
سبط العجمی . [ س ِ طِل ْ ع َ ج َ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن محمد الحلبی موفق الدین ابوذر معروف به سبط العجمی متوفی بسال 884 هَ . ق . او راست :...
سبط بشر حافی . [ س ِ طِ ب ِ رِ ](اِخ ) رجوع به بشر حافی و روضات الجنات ص 132 شود.
سبط الماردینی . [ س ِ طِل ْ رِ ] (اِخ ) محمدبن احمد غزالی دمشقی ملقب به بدرالدین و معروف به سبط الماردینی . بنوشته ٔ معجم المطبوعات در سال ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.