اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبز خوان

نویسه گردانی: SBZ ḴWAN
سبز خوان . [ س َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ) (آنندراج ) :
قرصه ٔ زر شد نهان در سفره ٔ لعل شفق
ریزه ٔ سیمین بروی سبز خوان آمد پدید.

خواجه عمید (از آنندراج ).


|| در این شعر ظاهراً کنایه از زمین سبزه زار است :
هر گره از رشته ٔ آن سبز خوان
جای زمین بود و دل آسمان .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.