سبک
نویسه گردانی:
SBK
سبک . [ س َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سبک رختی . [ س َ ب ُ رَ ] (حامص مرکب ) سبک سری . || مجازاً، افکندن ِ اسب ْ سوار را تا سبک شود : که با من جهان سختئی میکندستورم سبک رختئی میک...
سبک داشت . [ س َ ب ُ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) اهانت . مهانت . (صراح اللغة). استخفاف . توهین . تحقیر. تخفیف : رخص طلب کردن سبکداشت فرمان...
سبک خردی . [ س َ ب ُ خ ِ رَ ] (حامص مرکب ) سفاهت . (زمخشری ).
سبک خواب . [ س َ ب ُ خوا /خا ] (ص مرکب ) آنکه به آوازی آهسته بیدار شود : خداوند دماغ ِ خشک آوازهای نرم و بویهای اندک زود اندریابد و سبک خوا...
سبک خوار. [ س َ ب ُ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه به حرص و تندی و شتاب خورد: لَعْوَس ؛ مرد سبک خوار و حریص . (منتهی الارب ).
سبک خدیه . [ س َ ب ُ خ ِدْ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) بمعنی خفیف مضاف است و آن عنصر باد باشد، و باید دانست که عنصر چهاراست ، یکی از آنها سبک خدیه ...
سبک رکاب . [ س َ ب ُ رِ ] (ص مرکب ) مرادف سبکپای . (آنندراج ). سریعالسیر در مسافرت . (ناظم الاطباء) : وی هرچند مبارز و سبک رکاب است بکدام گروه...
سبک مایه . [ س َ ب ُ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) چیز بی قدر و ارزش و کم مایه و بی قیمت و کم بها. (آنندراج ) : چو نان خورده شد کارِ می ساختندسبک مایه ...
سبک مزاج . [ س َ ب ُ م ِ ] (ص مرکب ) کسی که بر یک رأی و بر یک جای قرار نگیرد و ثبات نداشته باشد ومتلون المزاج . (آنندراج ). متردد و بی ثبات ...