سبک روحی . [ س َ ب ُ ] (حامص مرکب ) کمال تعلق . (غیاث ) (آنندراج )
: رخ از باغ سبکروحی نسیمی
دهان از نقطه ٔ موهوم میمی .
نظامی .
|| بلطافت سخن گفتن . (غیاث ) (آنندراج ). || شادمانی . نشاط
: زآن حبه ٔ خضرا خور کز روی سبکروحی
هرکو بخورد یک جو بر سیخ زند سیمرغ .
(منسوب به حافظ، از یادداشت مؤلف ).