اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبوح خوان

نویسه گردانی: SBWḤ ḴWAN
سبوح خوان . [ س ُ / س َب ْ بو خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه سبوح و قدوس ... برخواند. فرشته :
جرعه ٔ جان از زکات هر صبوح
بر سر سبوح خوان افشاندمی .

خاقانی .


حریف صبوحم نه سبوح خوانم
که از سُبحه ٔ پارسا میگریزم .

خاقانی .


پیش کآن قرا شود سبوح خوان
در صبوح عیش جان درخواستند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.