اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سپری گردیدن

نویسه گردانی: SPRY GRDYDN
سپری گردیدن . [ س ِ پ َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) تمام شدن . به انتها رسیدن . پایان یافتن : و این بیابان هرگز سپری نگردد. (مجمل التواریخ ). فرشته ای او را خوشه ای انگور داد... و گفتا نگر تا بدین هیچ نگزینی که ترا بسنده باشد و هرگز سپری نگردد. (مجمل التواریخ ).
گفتم بکنم توبه ز صاحبنظری
باشد که بلای عشق گرددسپری .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.