اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سپری گشتن

نویسه گردانی: SPRY GŠTN
سپری گشتن . [ س ِ پ َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) آخر شدن . تمام شدن . بپایان رسیدن :
با چنین خو که تو داری پسرا گر بمثل
صبر ایوب مرا بودی گشتی سپری .

فرخی .


رجوع به سپری گردیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.