اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سپنج کردن

نویسه گردانی: SPNJ KRDN
سپنج کردن . [ س ِ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زندگی کردن . گذران کردن :
بزندان بدم تا به اکنون چو گنج
بشادی کنون کرد خواهم سپنج .

نظامی (شرفنامه ص 470).


|| مهمان کردن :
ببازارگان گفت ما را سپنج
توان کرد کز مانبینی تو رنج .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.