اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سپند سوختن

نویسه گردانی: SPND SWḴTN
سپندسوختن . [ س ِ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از دفع جن زدگی کردن . کنایه از دفع چشم بد کردن :
دیوت از راه ببرده ست بفرمای هلا
تات زیر شجر گوز بسوزند سپند.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.