اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ستاره نداشتن

نویسه گردانی: STARH NDʼŠTN
ستاره نداشتن . [ س ِ رَ / رِ ن َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از طالع خوب نداشتن . (آنندراج ) :
برفع پستی اقبال خویش چاره ندارم
برتبه کم نیم از آسمان ستاره ندارم .

مخلص کاشی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.