اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ستر

نویسه گردانی: STR
ستر. [ س َ ت َ ] (اِ) مخفف استر است که بعربی بغل گویند. (برهان ). مخفف استر است که بعربی بغل گویند، و سترون یعنی استرمانند، نازاینده و عقیم . (آنندراج ) :
آنکه ستر بود و اسب زیر من اندر خر است
وآنکه بدی تازنه در کف من خرگواز.

لامعی .


بر پشت ستر مفرش و بر پشت شتر مهد
بر اسبان زین کرده و بر پیلان پالان .

لامعی .


جیب و گیسوی وشاقان و بتان باز کنید
طوق و دستارچه ٔ اسب و ستر بگشائید.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 160).


نه انثی نه خنثی نه ماده نه نر
زبون همچو اشترحرون چون ستر.

پوربهای جامی (از آنندراج ).


رجوع به استر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
صطر. [ ص َ / ص َ طَ ] (ع اِ) رسته ای از هر چیزی . || خط. || (مص ) نبشتن . (منتهی الارب ).
صطر. [ ص َ طَ ] (ع اِ) بزغاله ٔ یکساله . (منتهی الارب ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.